ایزدشهر... نگین سواحل شمال....
به یاد شهر ایزد شهر هستم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سخن از شهر مردان دلیر است
که مهد کُشتی مردان شیر است
به یاد شهر ایزد شهر هستم
که در آن مشتی از مشک و عبیر است
کنار ساحل زیبای آبی
یکی از شهر های بی نظیر است
ز بس که بار از فرهنگ دارد
درختی سبز و زیبا ، سر بزیر است
ز تحصیلکرده هایش آشکار است
که شهر مردم دانا و پیر است
در ایزد شهر هر یک از مدیران
به سهم خویش مسئول و مدیر است
اگر صحبت شود از انتخابات
به نزدشان تداعیِ غدیر است
هر آنکس وعده داد و بد عمل کرد
در این دور در تنورش نان فتیر است
یکی باید بیاید جنس مردم
که مسئولیتش اینجا خطیر است
به دکتر خادمی امّید دارند
مثال زنده ی ، امیر کبیر است
ز شبنم گفته صادق خادمی را
به شعرو شاعری خود یک دبیر است
ــــــــــــــــــــــ
سروده ی : صادق راجی رویانی
از مجموعه ی (شبنم صادق)
